loading...
برکه
rtr بازدید : 22 پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

من رمان زیاد خوندم ولی از هیچ رمانی به اندازه رمانهایی واقعی خوشم نیومده .
به همین خاطر از دوستانی که دستی در خوندن رمان دارن
کمک میخوام که رمانهایی به شرط زیر رو معرفی کنند.

نویسنده رمان ذکر کرده باشه که این رمانی که نوشته واقعیه(رمانهایی که شما فکر میکنید واقعیه رو نمیخواد اسم ببرید)
تنها در صورتی از یه رمان اسم ببرید که نویسنده این موضوع رو اول یا پایان کتاب متذکر شده باشه.

مثل رمانها و داستانهایی که یکی از اعضای سایت میذاره ( خانم شادی داودی) که به نظر من رمانهای خیلی جالبی مینویسه
دوست داران رمان کمک؟ بیاین و پاسخ بدین
]]>
rtr بازدید : 13 پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

سر تو بزار رو شونه هام خوابت بگيرهجا خالي ميدم بخوري زمين حالت بگيره‏_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ميگن خوش تيپها عمرشون كوتاهه!خوش به حالت!حالا حالاها زنده اي!!!‏‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎ديشب خوابت رو ديدم.با يه لباس نارنجي اومده بودي دم خونمون،هرچي‌ اصرار كردم بيا تو،قبول نكردي،گفتي‌ نه...فقط زود آشغالارو بيار‏‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎يه روزي براي يه نفر اس‌ ام‌ اس مياد، مي‌خونه مي‌بينه سركاريه، قيافش مي‌شه عين الآن تو!‏‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎به یه خر گفتن تا 40 بشمار...12345678910111213141516171819202122......عزیزم به خر گفتن،تو چرا میشماری؟!!!!‏‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎با گوشيت چيكار كردي؟
هرچي زنگ ميزنم ميگه گوسفند موردنظر در گله نميباشد‏‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎حیف که فقط تو یکی رو دارم،اگه ازتو یه عالمه داشتم،تا حالا یه گاوداری زده بودم‏‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎دیشب به قلبم گفتم :شب ها خواب به چشم من نمی آید …قلبم گفت :از بس که بعد از ظهرا می خوابی!!! بیخود ادای عاشقا رو در نیار!!!‏‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎حیف نون پدرش مریض میشه ، زنگ میزنن آمبولانس میاد خانوادگی سواره آمبولانس میشن !دکتره میگه : مریض کیه ؟حیف نون میگه : پشت سرمون دارن با نیسان میارنش !‏‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎اگه مردانگي مرد، اگه رفاقت ها رنگ باخت، اگه عشق ديگه مانع نداره، اگه دنيا پر از نامرديه، اگه آرامش نيست خوب به تو چه؟ تو اس ام اس رو بخون.‏‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎از وزارت كشاورزي مزاحمتون ميشم.
 شما به عنوان بهترين سيب زميني سال انتخاب شديد.‏‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎سیب،هلو،انار،خیار،کیوی،این همه میوه،تو چرا شبیه شلغم شدی؟!!!‏‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎سه چيز غير ممکن در دنيا:- شما نمي توانيد تعداد موهاي خود را بشماريد....- شما نمي توانيد چشمان خود را با صابون بشوييد....- شما نمي توانيد در حاليکه زبانتان بيرون است نفس بکشيد..!!!...لطفا اون زبون مبارک رو بديد تو، الان دور از جوون با اينکارتون شبيه يک سبک عقل شديد‏‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎آقاهه ميره سربازي ، دور كلاش قرمزي ، آچين و واچين با صداي چي ؟ با صداي مرغ : يه مرغ دارم روزي 2 تا تخم مي كنه، چرا 2 تا؟چون دستمال من زير درخت آلبالو گم شده، واقعا نشستي همشو خوندي، متاسفم.!‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎ضمن عرض سلام ، فقط کسانی که دیوانه نیستند به این اس ام اس پاسخبدهند .(طرح شناسایی دیوانگان انکار کننده)‎_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ‎پيرمرد نگران به افق مي نگريست ؛ ودر فكر زمين شخم نزده و گاوش بود؛ اما گاو بيخيال داشت sms ميخوند !چيه شخم ميزني يا تو فكر تلافي هستي؟!‬
ارسال شده در تاریخ : پنجشنبه 11 دی 1348 - 3:30 توسط : -JavAd-
اس ام اس سرکاری - سری اول
]]>
rtr بازدید : 28 پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

ﻣﺮﺩﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﻮﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻮﺩ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺴﺮ ۴ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭﺑﺎ ﺁﻥ ﭼﻨﺪ ﺧﻂ ﺭﻭﯼ ﺑﺪﻧﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﺸﯿﺪ.ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺿﺮﺑﻪ ﺯﺩ.ﺍﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺎ ﺁﭼﺎﺭ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ!ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ، ﭘﺴﺮﮎ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﯼ ﻣﺘﻌﺪﺩ، ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺍﺯﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ.ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮﮎ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ…ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﭘﺮﺳﯿﺪ:ﺑﺎﺑﺎ!!ﮐﯽ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﺷﺪ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺳﺨﻨﯽ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ..ﺍﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﻟﮕﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺿﺮﺑﻪ ﺯﺩ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺯﮐﺮﺩﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩ،ﺑﻪ ﺧﻂ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ.ﭘﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ««ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎﺑﺎﯾﯽ….. ….. »»ﺭﻭﺯ ﺑﻌـــــﺪ ﺁﻥ ﻣــــــــﺮﺩ ﺧﻮ دکشی کرد
ارسال شده در تاریخ : دوشنبه 28 فروردین 1391 - 1:47 توسط : -JavAd-
پسرک - داستان عاشقانه
]]>
rtr بازدید : 17 پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

رمان "زیبای عرب " توسط دوست خوبمون ریدیما تایپ شد که همینجا از ایشون بابت زحمتی که کشیدند تشکر میشه
دوستانی که این رمان رو خوندند نظرشون در مورد این رمان چیه؟


امل که مادری ایرانی داشته و اززمان تولد در کویت زندگی کرده پس از مرگ عمه در حالی که سالها از مرگ پدر ومادرش یر اثر تصادف جاده ای میگذرد ، تصمیم میگیرد که به نزد خانواده دایی بیاید ، با این که دایی فوت کرده ولی زن دایی و پسر دائی اش مسعوود بسیار گرم از او پذیرایی میکنندو سهم الارث مادری را برایش حفظ کرده اند کم کم کابوسهای شبانه تصادف با محبت های مسعود ومادرش دور میشوند و امل و مسعود عاشق هم میشوند و تصمیم به ازدواج میگیرند ولی قبل از آن مسعود برای رسیدگی به کار شرکت باید یک سال در لندن بماند و برادربزرگترش مقصود به خانه برمیگرددو از بدو ورود شروع به زمزمه عشق در گوش ...میکند از طرف دیگر مسعودود برخلاف وعده هایش با او تماسی نمیگیرد و حاضر به صحبت با او نمیشود...
لینک
زیبای عرب | سهیلا بامیان (http://www.forum.98ia.com/t6363.html?highlight=%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DB%8 C+%D8%B9%D8%B1%D8%A8)
زیبای عرب | سهیلا بامیان | معرفی و نقد کتاب
]]>
rtr بازدید : 19 پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood58.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood04.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood07.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood11.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood29.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood16.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood26.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood31.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood34.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood138.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood52.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood99.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood127.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood132.jpg
http://www.persianpic.info/upload/images/1260599524funwithfood107.jpg
تصاویر خیلی خیلی خوشگل وهنری با غذا!!
]]>
rtr بازدید : 23 پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

تا حالا دقت کردی وقتی یك نوشابه می خوری،چه اتفاقی می افته؟

10 دقیقه بعد:
10 قاشق چای خوری شكر وارد بدنتان میشود،میدانید چرا با وجود خوردن این حجم شكر دچار استفراغ نمی شوید؟چون اسید فسفریك،طعم آن را كمی میگیرد و شیرینی اش را خنثی میكند.

20 دقیقه بعد:
قند خونتان بالا میرود و منجر به ترشح ناگهانی و یكجای انسولین می شود،كبدتان شروع میكند به تبدیل قند به چربی تا قند خون بیشتر از این بالا نرود.

40 دقیقه بعد:
حالا دیگه جذب كافئین كامل شده،مردمكهای چشم گشاد می شود،فشار خونتان بالا میرود و در پاسخ به این حالت،كبدتان قند را به داخل جریان خون رها می كند.گیرنده های آدنوزین مغز حالا بلوك می شوند تا از احساس خواب آلودگی جلوگیری كنند.

45 دقیقه بعد:
ترشح دوپامین افزایش پیدا میكند و مراكز خاصی در مغز حالت سرخوشی ایجاد میكنند،تحریك میشوند.این همان مكانیسمی است كه در مصرف هروئین منجر به ایجاد سرخوشی می شود.

60 دقیقه بعد:
اسید فسفریك موجود در نوشابه،داخل روده كوچك،به كلسیم،منیزیم و روی میچسبد.متابولیسم بدن افزایش پیدا میكند.میزان بالای قند خون و شیرین كننده های مصنوعی،دفع هر چه بیشتر كلسیم را از طریق ادرار باعث می شوند.

مدتی بعد:
كافئین در نقش یك داروی مدر (ادرار آور) وارد عمل میشود.حالا دیگر كلسیم و منیزیم و رویی كه قرار بود جذب بدن شود،بیش از پیش از طریق ادرار دفع می شوند و به همراه آن مقادیر زیادی آب،سدیم و دیگر الكترولیت ها نیز از دست می رود.

مدتی بعدتر:
كم كم آن غوغایی كه در بدنتان ایجاد شده بود فروكش می كند و نوبت به افت قند می رسد.در این مرحله یا خیلی حساس و تحریك پذیر میشوید یا خیلی كرخت و بی حال.حالا دیگر تمام آن آبی را كه از طریق نوشابه وارد بدن خود كرده بودید دفع كرده اید،آبی كه میشد به جای اسید و كافئین و شكر ،حاوی مواد مفیدی برای بدنتان باشد.تا چند ساعت بعد اثر كافئین هم از بین میرود و شما هوس یك نوشابه دیگر میكنید.

هوس نوشابه نکردید؟
گزارش لحظه به لحظه خوردن نوشابه!
]]>
rtr بازدید : 22 پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

غضنفر اینا با فرهنگترین انسان های روی زمین هستند...(یک دانشمند زیر شکنجه)‏ ‏ ‏‎ ‎دانشمندان شهر غضنفر اینا دریافتند کسی که زیاد عمر میکنه دیرتر میمیره‏ بر اثر شوخى غضنفر45 نفر كشته شدند! اين حادثه وقتى رخ داد كه غضنفر چشاى راننده اتوبوس گرفته بود و بهش ميگفت من كى ام!‏ غضنفر میاد تهران تو ترافیک گیر میکنه میگه : ها ماشاالله! به این میگن عروسی!‏ یارو میره عروسی میبینه همه موبایل کمرشون بستن اونم یه کاغذ لوله میکنه میبنده کمرش.بهش میگن این چیه؟میگه خدا مرگم بده فکس اومده نفهمیدم!!‏ یارو زنگ میزنه رستوران میگه غذا چی دارید ؟خانمه میگه : پیتزا ، جوجه کباب ، کوبیده ، مرغ ، استیکیارو میگه خوش بحالتون ما تو یخچال کوفت هم نداریم !‏ مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید:میتونم بهت اعتماد کنم ؟!در تاریخ حتی یک مورد هم جواب منفی ثبت نشده‏ برو پایین میخوام با واقعیت زندگی آشنات کنمعزیزم —–> واقعیت زندگیواقعیت زندگی —-> عزیزم !‏ به غضنفر ميگن فيلسوف يعني چي؟ ميگه وقتي فيل بين انسان و خورشيد قرار گيرد بطوريكه سايه آن روي انسان بيفتد، به اين پديده فيلسوف ميگويند.‏ توی رستوران لیوان روبرعکس گذاشته بودندروی میزحیف نون میره میشنه سرمیزمیگه این چه لیوانی که سرنداره برعکسش میکنه میگه چه جالب ته هم نداره‏ به غضنفر ميگن تعطيلات عيد كجا ميري؟ميگه با خانواده ميريم شمال لب كارون
ارسال شده در تاریخ : پنجشنبه 11 دی 1348 - 3:30 توسط : -JavAd-
جوک های جالب - سری اول
]]>

تعداد صفحات : 25

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 249
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 27
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 24
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 29
  • بازدید ماه : 39
  • بازدید سال : 409
  • بازدید کلی : 14,393
  • کدهای اختصاصی
    دانلود نرم افزار کامپیوتر سفارش پاپ آپ بندری جدید