مرد جواني در آرزوي ازدواج با دختر كشاورزي بود.كشاورز گفت برو در ان قطعه زمين بايست.من سه گاو نر را آزاد مي كنم اگر توانستي دم يكي از اين گاو نرها را بگيري من دخترم را به تو خواهم داد.مرد قبول كرد.در طويله اولي كه بزرگترين بود باز شد . باور كردني نبود بزرگترين و خشمگين ترين گاوي كه در تمام عمرش ديده بود. گاو با سم به زمين مي كوبيد و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را كنار كشيد تا گاو از مرتع گذشت.دومين در طويله كه كوچكتر بود باز شد.گاوي كوچكتر از قبلي كه با سرعت حركت كرد .جوان پيش خودش گفت : منطق مي گويد اين را ولش كنم چون گاو بعدي كوچكتر است و اين ارزش جنگيدن ندارد. سومين در طويله هم باز شد و همانطور كه فكر ميكرد ضعيفترين و كوچكترين گاوي بود كه در تمام عمرش ديده بود.
پس لبخندي زد در موقع مناسب روي گاو پريد و دستش را دراز كرد تا دم گاو را بگيرد...اما.........گاو دم نداشت!!!!
زندگي پر از ارزشهاي دست يافتني است اما اگر به انها اجازه رد شدن بدهيم ممكن است كه ديگر هيچوقت نصيبمان نشود.براي همين سعي كن كه هميشه اولين شانس را دريابي.
ازدواج
]]>

غزاله جزایری,عکسهای غزاله جزایر,‏www.roz2pix.rozblog.com غزاله جزایری,عکسهای غزاله جزایر,‏www.roz2pix.rozblog.com غزاله جزایری,عکسهای غزاله جزایر,‏www.roz2pix.rozblog.com غزاله جزایری,عکسهای غزاله جزایر,‏www.roz2pix.rozblog.com غزاله جزایری,عکسهای غزاله جزایر,‏www.roz2pix.rozblog.com غزاله جزایری,عکسهای غزاله جزایر,‏www.roz2pix.rozblog.com غزاله جزایری,عکسهای غزاله جزایر,‏www.roz2pix.rozblog.com غزاله جزایری,عکسهای غزاله جزایر,‏www.roz2pix.rozblog.com

---

ارسال شده در تاریخ : یکشنبه 14 خرداد 1391 - 5:57 توسط : -JavAd-
عکسهای غزاله جزایری - بازیگر سریال اغما
]]>

لینک قبلی : http://www.forum.98ia.com/t1467.html

پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم پدر: اما دختر مورد نظر من ، دختر بیل گیتس است پسر: آهان اگر اینطور است ، قبول استپدر به نزد بیل گیتس می رود و می گوید: پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم
بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند
پدر: اما این مرد جوان قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است
بیل گیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است
بالاخره پدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی می رودپدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم مدیرعامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم! پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است! مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد و معامله به این ترتیب انجام می شود
نتیجه اخلاقی: حتی اگر چیزی نداشته باشید باز هم می توانید چیزهایی بدست آورید. اما باید روش مثبتی برگزینید.
پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی
]]>

مریم خدا رحمی,عکسهای مریم خدا رحمی,عکسهای جدید مریم خدا رحمی,‏www.roz2pix.rozblog.com مریم خدا رحمی,عکسهای مریم خدا رحمی,عکسهای جدید مریم خدا رحمی,‏www.roz2pix.rozblog.com مریم خدا رحمی,عکسهای مریم خدا رحمی,عکسهای جدید مریم خدا رحمی,‏www.roz2pix.rozblog.com مریم خدا رحمی,عکسهای مریم خدا رحمی,عکسهای جدید مریم خدا رحمی,‏www.roz2pix.rozblog.com مریم خدا رحمی,عکسهای مریم خدا رحمی,عکسهای جدید مریم خدا رحمی,‏www.roz2pix.rozblog.com مریم خدا رحمی,عکسهای مریم خدا رحمی,عکسهای جدید مریم خدا رحمی,‏www.roz2pix.rozblog.com مریم خدا رحمی,عکسهای مریم خدا رحمی,عکسهای جدید مریم خدا رحمی,‏www.roz2pix.rozblog.com مریم خدا رحمی,عکسهای مریم خدا رحمی,عکسهای جدید مریم خدا رحمی,‏www.roz2pix.rozblog.com مریم خدا رحمی,عکسهای مریم خدا رحمی,عکسهای جدید مریم خدا رحمی,‏www.roz2pix.rozblog.com مریم خدا رحمی,عکسهای مریم خدا رحمی,عکسهای جدید مریم خدا رحمی,‏www.roz2pix.rozblog.com ارسال شده در تاریخ : یکشنبه 14 خرداد 1391 - 5:59 توسط : -JavAd-
عکسهای جدید مریم خدا رحمی - خرداد ماه
]]>

درمورد خیانت و روابط نامشروع تایگر وودز حتما شنیدید. مردی که در گلف به یک اسطوره تبدیل شده بود اما ماجرای روابط او زنان مختلف سر و صدای زیادی به پا کرد. یکی از معشوقههای این آقا به نام جِیمی گرابس که با او روابط نزدیکی داشت، مشخص شد که با آقای جذاب جورج کلونی هم در ارتباط بوده است!! http://www.seemorgh.com/images/iContent/1388-7/georgetiger.jpg
به گفته یک منبع معتبر این دختر 24 ساله که یک پیشخدمت بوده است با کلونی که 48 سن دارد رابطه داشته است!
http://www.seemorgh.com/images/iContent/1388-7/TIGER-Jamie.jpg
این دختر درمورد رابطهاش با مردی که دو برابر او سن دارد (جورج کلونی) چیزی نمیگوید و این خبر را نه تایید میکند و نه تکذیب و فقط اعلام کرده است که : من او را میشناسم!؟
معشوقه 24ساله تایگر وودز با جورج کلونی 48ساله هم ارتباط داشت
]]>

بهرام رادان,عکسهای بهرام,عکسهای جدید بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,‏www.roz2pix.rozblog.com بهرام رادان,عکسهای بهرام,عکسهای جدید بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,‏www.roz2pix.rozblog.com بهرام رادان,عکسهای بهرام,عکسهای جدید بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,‏www.roz2pix.rozblog.com بهرام رادان,عکسهای بهرام,عکسهای جدید بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,‏www.roz2pix.rozblog.com بهرام رادان,عکسهای بهرام,عکسهای جدید بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,‏www.roz2pix.rozblog.com بهرام رادان,عکسهای بهرام,عکسهای جدید بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,‏www.roz2pix.rozblog.com بهرام رادان,عکسهای بهرام,عکسهای جدید بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,‏www.roz2pix.rozblog.com بهرام رادان,عکسهای بهرام,عکسهای جدید بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,‏www.roz2pix.rozblog.com بهرام رادان,عکسهای بهرام,عکسهای جدید بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,‏www.roz2pix.rozblog.com بهرام رادان,عکسهای بهرام,عکسهای جدید بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,‏www.roz2pix.rozblog.com بهرام رادان,عکسهای بهرام,عکسهای جدید بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,بهرام رادان,‏www.roz2pix.rozblog.com ارسال شده در تاریخ : یکشنبه 14 خرداد 1391 - 7:00 توسط : -JavAd-
عکسهای بهرام رادان - سری اول
]]>

زندانبان زندان رجايي شهر كه به اتهام وارد كردن مواد مخدر به زندان، محكوم به اعدام شده بود، با درخواست كميسيون عفو و بخشودگي قوه قضائيه و موافقت مقام معظم رهبري از مرگ نجات يافت. به گزارش ايلنا ع. م. يكي از كارمندان زندان رجايي شهر كرج بنا به حكم شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامي كرج كه 20 بهمن ماه سال 86 صادر شد، به جرم وارد كردن مقدار 485 گرم كراك و 395 گرم ترياك به داخل زندان به اعدام و پرداخت 15 ميليون ريال جريمه نقدي و تحمل 74 ضربه شلاق محكوم شده بود. ع.م. سال ها در زندان مشغول به كار بود تا اينكه يكي از زندانيان از وي تقاضا كرد دو جلد كتاب مذهبي را از شخصي تحويل بگيرد و براي او به زندان بياورد. او نيز پذيرفت اين كار را انجام بدهد. روز دوازدهم آبان ماه سال 86 ع.م. پس از تحويل گرفتن كتاب ها هنگامي كه قصد داشت وارد زندان شود بازرسي و از او كراك و ترياك كه به طرز ماهرانه يي در جلد كتاب ها جاسازي شده بود كشف شد. پس از آن پرونده ع.م. به جريان افتاد و او حكم اعدام دريافت كرد اما همچنان اصرار داشت از ماجراي جاسازي مواد در كتاب ها بي اطلاع بوده است. سرانجام كميسيون عفو و بخشودگي قوه قضائيه درخواست عفو اين متهم را به رياست قوه قضائيه ارائه داد كه با موافقت قوه قضائيه، درخواست عفو از اعدام اين زندانبان به دفتر مقام معظم رهبري فرستاده شد و در نهايت بنا بر حكم عفو مقام معظم رهبري، اين متهم از مرگ نجات يافت.
نجات زندانبان رجايي شهر از اعدام
]]>

فلور نظری,عکس های فلور نظری,فلور نظری,‏www.roz2pix.rozblog.com فلور نظری,عکس های فلور نظری,فلور نظری,‏www.roz2pix.rozblog.com فلور نظری,عکس های فلور نظری,فلور نظری,‏www.roz2pix.rozblog.com فلور نظری,عکس های فلور نظری,فلور نظری,‏www.roz2pix.rozblog.com فلور نظری,عکس های فلور نظری,فلور نظری,‏www.roz2pix.rozblog.com فلور نظری,عکس های فلور نظری,فلور نظری,‏www.roz2pix.rozblog.com فلور نظری,عکس های فلور نظری,فلور نظری,‏www.roz2pix.rozblog.com فلور نظری,عکس های فلور نظری,فلور نظری,‏www.roz2pix.rozblog.com فلور نظری,عکس های فلور نظری,فلور نظری,‏www.roz2pix.rozblog.com فلور نظری,عکس های فلور نظری,فلور نظری,‏www.roz2pix.rozblog.com ارسال شده در تاریخ : دوشنبه 15 خرداد 1391 - 8:59 توسط : -JavAd-
عکسهای فلور نظری - سری دوم
]]>

/ / / / / /

---

ارسال شده در تاریخ : دوشنبه 15 خرداد 1391 - 9:59 توسط : -JavAd-
عکسهای ماریه ماشا الهی - سری اول
]]>

در جزيره اي زيبا تمام حواس آدميان، زندگي مي کردند: ثروت، شادي، غم، غرور، عشق و ...
روزي خبر رسيد که به زودي جزيره به زير آب خواهد رفت. همه ساکنين جزيره قايق هايشان را آماده و جزيره را ترک کردند. اما عشق مي خواست تا آخرين لحظه بماند، چون او عاشق جزيره بود.
وقتي جزيره به زير آب فرو مي رفت، عشق از ثروت که با قايقي با شکوه جزيره را ترک مي کرد کمک خواست و به او گفت:" آيا مي توانم با تو همسفر شوم؟"
ثروت گفت: "نه، من مقدار زيادي طلا و نقره داخل قايقم هست و ديگر جايي براي تو وجود ندارد."
پس عشق از غرور که با يک کرجي زيبا راهي مکان امني بود، کمک خواست.
غرور گفت: "نه، نمي توانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت خيس و کثيف شده و قايق زيباي مرا کثيف خواهي کرد."
غم در نزديکي عشق بود. پس عشق به او گفت: " اجازه بده تا من با تو بيايم."
غم با صداي حزن آلود گفت: " آه، عشق، من خيلي ناراحتم و احتياج دارم تا تنها باشم."
عشق اين بار سراغ شادي رفت و او را صدا زد. اما او آن قدر غرق شادي و هيجان بود که حتي صداي عشق را هم نشنيد. آب هر لحظه بالا و بالاتر مي آمد و عشق ديگر نااميد شده بود که ناگهان صدايي سالخورده گفت: "بيا عشق، من تو را خواهم برد."
عشق آن قدر خوشحال شده بود که حتي فراموش کرد نام پيرمرد را بپرسد و سريع خود را داخل قايق انداخت و جزيره را ترک کرد. وقتي به خشکي رسيدند، پيرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کسي که جانش را نجات داده بود، چقدر بر گردنش حق دارد.
عشق نزد "علم" که مشغول حل مساله اي روي شن هاي ساحل بود، رفت و از او پرسيد: " آن پيرمرد که بود؟"
علم پاسخ داد: "زمان"
عشق با تعجب گفت: "زمان؟! اما او چرا به من کمک کرد؟"
علم لبخندي خردمندانه زد و گفت: "زيرا تنها زمان است كه قادر به درک عظمت عشق است."
اميدوارم تكراري نباشه http://www.98ia.com/modules/Forums/images/smiles/59.gif
زيرا تنها زمان است كه قادر به درک عظمت عشق است.
]]>